قبل از اینکه بیان کنیم خار مغیلان با پاهای کوچک حضرت رقیه سلام الله علیها چه کرد به ذکر یک داستان درباره حضرت موسی می پردازیم که مرتبط با همین مطلب می باشد.

 

در کتب تاریخی چنین نقل کرده اند روزی حضرت موسی به همراه یوشع بن نون از سرزمین کربلا عبور می کرد که ناگهان بند نعلین (کفش) او باز هم گسیخت و خار داخل آن گردید و خون از پای آن حضرت جاری شد. حضرت موسی به پروردگار متعال عرض کرد: خدای من! از من چیزی سر زده که موجب و مستوجب این عقوبت شدم؟ خداوند به سوی او وحی فرستاد که: همانا در اینجا حسین کشته می شود و خون او ریخته می شود لذا خون تو به خاطر موافقت با خون او ریخته شد... (1)

 

به این نکته توجه کنید که حضرت موسی دارای قدرت جسمانی زیادی بود تا آنجا که با یک ضربه ی مُشت خود یکی از فرعونیان را از پا درآورد! که قرآن در این باره می فرماید: فوکزه موسی فقضی علیه (2)

حال این پیامبری که دارای این حد از قدرت است تا خار مغیلان به پای او می رود بلافاصله خداوند را صدا میزند ، پس شما قضاوت کنید که این خارهای بیابان با پاهای برهنه و کوچکحضرت رقیه سلام الله علیها چه کرد؟! وقتی لشکر عمر بن سعد ملعون به خیمه ها یورش برد و زنان و کودکان روی این خارها با شتاب می دویدند چه بر سر حضرت رقیه و حضرت سکینه و... آمد؟

آری کمی تامل و یک دنیا اشک...

**السلام علیک یا رقیه بنت الحسین (علیهما السلام)**

منابع 

1. بحارالأنوار: 44/244؛ عوالم العلوم: 17/ 103؛ أسرار الشهادات: 1، مقدمه هفتم؛ المنتخب للطریحی: 49؛ البکاء للحسین علیه السلام: 165.

 ۲.القصص: 15.