سال نو مبارک
یامقلب القلوب دنیا زهراست
امسال شروع سال ما با زهراست
درلحظه ی تحویل،سرسفره ی عید
ذکردل بی قرارما یا زهراست
یامقلب القلوب دنیا زهراست
امسال شروع سال ما با زهراست
درلحظه ی تحویل،سرسفره ی عید
ذکردل بی قرارما یا زهراست
استاد ماندگاری:
فرض کن پدرت نصف شب، در اتاقت را باز کرده و انگار نه انگار در خواب ناز هستی، بیدارت می کند و می گوید:
بلند شو و ماشین را بشوی!!!
چرا من؟ چرا نیمه شب؟ مگر فردا را از ما گرفته اند؟ اصلا به من چه؟ مگر
ماشین را به من می دهی که رانندگی کنم که حالا بشویم؟ و آنقدر
حق را به خودت می دهی که قسم می خوری عمرا اگر بلند شوم... محال است... اصلا خودش بشوید...
اما اگر داستان به گونه دیگری باشد:
پدرت از در وارد شود و با صدایی ملایم و مهربان بگوید : پسرم بلند شو
ماشین را بشوی! از زیر پتو با چشمانی که با تلاش مجاهدانه باز شده اند نگاه
می کنی می بینی
پدرت دو عدد تراول صد هزار تومانی را چنان در دستش تکان می دهد که هوش از سرت می پرد
و قرار است در مقابل شستن ماشین صاحبشان شوی. چه پدر مهربانی... عجب کار
عاقلانه ای... چه لذت بخش است شستن ماشین آن هم نیمه شب... اصلا فردا خیلی
دیر است!
می گویم: تو که گفتی نیمه شب است، سخت است، خوابت می آید، خسته ای و دلایلی که محال می کرد بلند شدن را ؟!!!!
می گویی: آنها مربوط به زمانی بود که چنین پیشنهاد سخاوتمندانه ای در کار نبود!
_____________________________
قیمت نماز صبح، قیامت معلوم می شود
1- خداجویی : خداجویی و توحید، سرلوحه عقاید و خصال یاران مهدی است. امام
صادق علیه السلام درباره اینان می فرماید:مردانی که گویا دل هایشان پاره
های آهن است. غبار تردید در ذات مقدس خدای، خاطرشان را نمی آلاید ...
همانند چراغ های فروزانند، گویا دل هایشان نور باران است. از ناخشنودی
پروردگارشان هراس دارند. برای شهادت دعا می کنند و آرزومند کشته شدن در راه
خدایند.(1)
امیر المومنان علیه السلام یاران مهدی را گنج هایی می داند؛ آکنده از معرفت خدایی.(2)
عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها.
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا
این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا
دیشب کسی برای تو سجاده وا نکرد
بغضی ترک ندید و گلویی صدا نکرد
انگار ما بدون حضور تو راحتیم
وقتی کسی برای ظهور تو دعا نکرد
وقتی که دامن تو رها شد زدست ما
دست گناه دامن ما را رها نکرد
در روزگار ما تو بیابان نشین شدی
خاکم به سر که دل ما حیا نکرد
طاقت دیدن درد دین خدا را نداشتیم
مارا کسی برای شهادت جدا نکرد
به امید شهادت در رکاب آقامون حضرت مهدی (عج)
جمعه یعنی یک هوای غصه دار / جمعه یعنی لحظه لحظه انتظار
جمعه یعنی یک سما فریاد و آه / جمعه شد آقا کجایی ؟ بین راه !
جمعه وصل و رسیدن کی شود؟ / میشود من باشم و وقتش شود؟
عاقبت یک جمعه خواهی نخواهی می رسد / بارالها میشود این هفته هجرانش به پایانی رسد . . . ؟
قانون اول: بارالها، اعتراف میکنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا 4 مرداد69)
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف میکنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا 11 مرداد 69)
قانون سوم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا 26 مرداد 69)
قانون چهارم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید 2شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا 16 شهریور 69)
قانون پنجم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه «خدا میبیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعهای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجرا 13 مهر 69)
یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری، آه آقای غریبم به دلت غم داری،
درد بی مادری ای کاش دوایی میداشت، فاطمیه رفت ولی اشک دمادم داری،
صاحب مجلس روضه،غم مادر دیدی، بر در خانه ی خود بیرق ماتم داری،
درد دل کن که نگویند غریبی آقا، بین این سینه زنان،مونس و محرم داری،
دل حسینه ی چشمان تو شد مولا جان، باز هم وقت عزا یاد محرم داری،
گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی، داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری...