جانبازان شیمیایی

چندیست جان به حجم تنت جا نمی شود

هِی سرفه می کنی نفست وا نمی شود

بر گُر گرفتن تـو نسیمی بر آتش است

اکسیژنی که در نفست جا نمی شود

گرگی گرسنه در ریه ات زوزه می کشد

تعبیــر خواب گرگ بـــه رویـــا نمی شود

دکتر که عکس های تو را دیده بود گفت :

این زخم کهنه است ؛  مداوا نمی شود

در شهر مدتیست که در پیش پای تو

دیگــر بــه احترام کسی پا نمی شود

این پرده های کرکره چـون پلک پنجره

چندیست سمت آمدنت وا نمی شود

طعنه زده به دختر تو همکلاسی اش :

این سرفه ها برای تـــو بابا نمی شود

امواج سینه ی تو به من یاد داده است

دریا بدون مـــوج کــــه دریــا نمی شود

دریای بیقرار! تـــو اسطوره نیستی!!

اسطوره با مبالغه افسانه می شود

جایــی کـــه عقل مانـــع پـرواز آدمــی ست

عاقل تر آن کسی ست که دیوانه می شود

پروانه از شراره ی آتش به هیــچ وجه

"پروا" نکرده است که پروانه می شود

من با تو سوختم که بدانم چه می کشی

« احساس سوختن به تماشا نمی شود»

[ چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ق.ظ ] [ امیرمحمد ولیان ]
[ ۱نظر ]
نظرات (۱)

Rahul
Rahul در تاريخ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۰۳:۳۹ در مورد اين مطلب گفته: ( - مشاهده وب سايت )
Whoa, things just got a whole lot eaiers.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
*****

ابزار وبلاگ و سایت