شعردرموردوحدت
بخوان نام زیبـای پروردگار که بعد ازخـد ا نام آموزگار محمّـد( ص) نکو گشت نزد خدا نه در نزد او ، نزد اهل وفـا پیمبـر ، بود مشعل تابناک نماد شریعت درین خاک پاک محمّـد ( ص)بُودخا تم المرسلین امین خـدا ،آسما ن و زمین محمّـد ( ص ) بُودعلم را رهنمون به خیل بشر از قد یم و کنون بهفرمود آن را د مرد عرب که با شد کلا مش، پیامی زِ رَب منم شهر علم وعلی ( ع ) با ب آن علیِ (ع ) ولی با شد اربا ب آن چو حرفی بیا موزم، از آد می بر ا و بر فشـا نم همه عالمی بیا موزدَم گر ز حکمت نمی همه عمر با شـم بر او همد می پیمبر ، بهین رهبردانش است به خلق جها ن گوهر بینش است محمّـد ( ص ) چراغ ره مردم است که بی نور او اهل عا لم گم است پیمبـر ،بود روشنی بخش جا ن جها ن روشن از نور پیغمبرا ن به یا د محمّد ( ص ) روان شـاد کن فرا موش یاد ش ز یاد ت مکن بود معدن علم ایزد نبی ( ص ) برکشتی آنجـا که خواهد وصی محمد فروغی است عا لم فـروز ” فروغی که هـرگز نیفتد زسوز” هَمی بر فروز که گرمی د هـد به سنگین دلان درس نرمی د هد نجو ید بجز یک دل حق شنا س خد ا وند حق را نما ید سپا س به کعبه به مکـه به فرزانگی مد ینـه نگین فروزند گی هما ن خانه ی ارجمند وشگفت به شهـر مد ینه جهانی ِنهفت پیمبر بلند اختری روشن است جها نی زنور رخش گلشن است جهان خرم از عشق پیغمبریست من آن عشق می بویم آن عنبریست چهل سا لم آموزگا ریست کار مرا عشق آموزگا ریست یار “طریقت ” سپا س پیمبَر بگوی به اَمر خداوند راهش بپوی در جهان نقش محمـّد( ص ) بی گما ن هست نقش جمله ی پیغمبران حی داور دادش این نقـش عظیم تا بشوید سعی شیطـان رجیم از برای رونق بازار شمـع افضل اَلا عما ل در او گشت جمع شد عیـان پاکیزه رخسا ری نکو گنبـد خضراء اَسرارش بگو آ یه ی فتح و یزَکیهـم ز رب فکر تعـلیم خلایق زیر لب خو د رها بر خد مت مردم بسی ا ین نیـاید بی دریغ از هر کسی انبیا هر یک بشارت دا ده اند مصطفی را در حد یث آورده ا ند چون محمّد( ص ) وارث نقشی نکوست بر سریر معرفت مآ وای او ست گر به اَمرش عـا لمی دانا شود آ د می فـرزانه و برنا شود امتی را کرده گویا رستگـا ر ملتی دارد ،همیشه برقـرا ر هرچه باید برفروزد از ضمیر می رساند بر صغیـر و برکبیر هر دَم این ره توشه می گردد به پا خوشه از گندم برویاند ،خد ا بنـده ی حق اند مردان خدا ذ کر حق دا رند تا روز جزا کرد گا را، کرد گاری کرده ای پیک رحمت را تو یاری کرده ا ی مزد اگر بسیار و کار آسان بدی کِی ابو القاسم مقام این سان شد ی ای رضای حق، قرین کار تو دولت جا وید نرم ا فزار تو حق ، محمّد( ص ) راسـِزد در رهبری مطلق پیغمـران ، پیغمبَری گردش چرخ وفلک باطل مدان با محمّد( ص ) می شود کامـل جها ن از صفات فطرت و روح و روان نقش استـاد ا َزل کامل بدا ن گر ِو را نام محمّـد( ص ) داده ا ند اِ سم اَحمـد رامجد د دا د ه اند اِ سم اَحمد بر ابو القاسم نهـاد مهدی ( عج) از نیک اختر قائم نها د ای کریم پاک ، کا مل داوری خاتم ، ختم رسل ، پیغمبـری فخـر عا لم گشت نیکو اختری اختـران آ سمان را سروری ای ” طریقت ” آفرین گو آفرین آ فرین، بر آن پیمبر آفرین