به یاد انانی که بی هیچ توقعی لباس رزم پوشید ورفتند
عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها.
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا
این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا
ادامه مطلب
عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها.
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا
این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا
دیشب کسی برای تو سجاده وا نکرد
بغضی ترک ندید و گلویی صدا نکرد
انگار ما بدون حضور تو راحتیم
وقتی کسی برای ظهور تو دعا نکرد
وقتی که دامن تو رها شد زدست ما
دست گناه دامن ما را رها نکرد
در روزگار ما تو بیابان نشین شدی
خاکم به سر که دل ما حیا نکرد
طاقت دیدن درد دین خدا را نداشتیم
مارا کسی برای شهادت جدا نکرد
به امید شهادت در رکاب آقامون حضرت مهدی (عج)
جمعه یعنی یک هوای غصه دار / جمعه یعنی لحظه لحظه انتظار
جمعه یعنی یک سما فریاد و آه / جمعه شد آقا کجایی ؟ بین راه !
جمعه وصل و رسیدن کی شود؟ / میشود من باشم و وقتش شود؟
عاقبت یک جمعه خواهی نخواهی می رسد / بارالها میشود این هفته هجرانش به پایانی رسد . . . ؟
قانون اول: بارالها، اعتراف میکنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا 4 مرداد69)
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف میکنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا 11 مرداد 69)
قانون سوم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا 26 مرداد 69)
قانون چهارم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید 2شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا 16 شهریور 69)
قانون پنجم: خدایا! اعتراف میکنم از اینکه «خدا میبیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعهای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجرا 13 مهر 69)
یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری، آه آقای غریبم به دلت غم داری،
درد بی مادری ای کاش دوایی میداشت، فاطمیه رفت ولی اشک دمادم داری،
صاحب مجلس روضه،غم مادر دیدی، بر در خانه ی خود بیرق ماتم داری،
درد دل کن که نگویند غریبی آقا، بین این سینه زنان،مونس و محرم داری،
دل حسینه ی چشمان تو شد مولا جان، باز هم وقت عزا یاد محرم داری،
گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی، داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری...
فضایل و کمالات حضرت زهرا(س)، مانند فضایل سایر معصومان است، چون آن حضرت دختر خاتم پیامبران است که برای تولدش رسول خدا چنین بشارت داده شد: «انا اعطیناک الکوثر»، ما برای تو خیر فراوان عطا کردیم، برای درک مقام معنوی و فضایل آن حضرت کافی است که روایات رسیده از پیامبر اکرم(ص) را از خاطر بگذرانیم، فاطمه بهترین زنان دو عالم است، افضل از همه بانوان جهان از مقام عصمت کبری برخوردار بود و از هر حیث نسبت به بانوان جهان برتری و الگوی زنان بعد از خود است، «فاطمه سرور زنان عالم است».
بوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد ؟ نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند....
همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند در میان کوچه دعواست خدا رحم کند....
هیزم آورده که آتش بزنند این در را پشت در حضرت زهراست خدا رحم کند....
جمع اند و موافق که علی را ببرند و علی یکه و تنهاست خدا رحم کند..
بین این قوم که از بغض لبالب هستند قنفذ و مغیره پیداست خدا رحم کند ...
مادر افتاد و پسر رفت زدست ، درد این است چشم زینب به تماشاست خدا رحم کند ....
ماجرا کاش همان روز به آخر می شد تازه آغاز بلاهاست خدا رحم کند...
غزلم سوخت دلم سوخت دل آقا سوخت روضه ی ام ابیهاست خدا رحم کند..
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ
حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى
انْتَجَبْتَهاوَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ
اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها
وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اَللّهُمَّ وَکَما
جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ
وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى
اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ
عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ
عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
السلام علیک یا فاطِمَةَ الزَّهرا
شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد
دست بر پهلو مزن حیدر خجالت می کشد
خواستی برخیزی از جا به علی خود بگو
هی به فضه رو مزن حیدر خجالت می کشد
جان من بر لب رسید از سرفه هایت جان من
خانه را جارو مزن حیدر خجالت می کشد
من خودم گیسوی زینب را مرتب می کنم
شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت می کشد
در میان بسترت وقتی که می آیم بمان
اینچنین زانو مزن حیدر خجالت می کشد
این علی دیگر علی خیبر و خندق که نیست
بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت می کشد